مدت‌ها شایعه شده بود که خان میکر تحت کنترل یک نیروی تاریک قرار گرفته است. این شایعات از زمانی شروع شد که خان، نظارت و کنترل خودش بر سربازها و قلمروهای تحت‌نظرش را به اوج رساند و به قلمروی آرجنت دستور داده بود تا وفاداری تمامی سربازان باری دیگر بازنگری شود و آن‌ها باید خودشان را ثابت کنند. این دستورات، پس از شنیدن افسانه «فرد نامقدس» اتخاذ شد اما رهبران قلمرو سردرگم شده بودند و نمی‌دانستند که چطور باید سربازان خودشان را مورد آزمایش قرار دهند.

تصمیمات جدید خان میکر، این باور را ایجاد کرده بود که او طلسم شده و او دیگر آن خان میکر قدیم نیست. بسیاری اعتقاد داشتند که یک خان میکر، فقط توسط یک نیروی تاریک می‌تواند طلسم شود و هیچ بعید نیست که ریشه این نیروی تاریک، دارک لرد باشد. 

طلسم جدایی جهنم، هیچ‌وقت پایدار نبود و پدر هم از این موضوع آگاه بود. داووث بزرگترین عالم بود و میکرها، مخلوق خودش بودند. پدر و سامور میکر، همواره این نگرانی را داشتند که داووث، توانایی نفوذ به ذهن میکرها را داشته باشد. بنابراین مهم نبود که خان میکرها چقدر توسط پدر تعلیم دیده باشند و مطیع دستورات او باشند، داووث همیشه راهی برای غلبه بر مخلوق‌هایش پیدا خواهد کرد.

خان میکر به‌شدت از «فرد نامقدس» ترسیده بود و هر کاری برای پیدا کردن او انجام می‌داد. پس از انجام ده‌ها کار مختلف، سرانجام خان تصمیم گرفت تا کاری خلاف دستورات پدر انجام دهد. خان به کوه‌های انکرمون (Encermon) رفت، جایی که سامور میکر، تکه‌های مختلفی از وجود دارک لرد را در آن‌جا پنهان کرده بود. خان میکر در نظر داشت تا دستگاهی بسازد که توانایی تشخیص ناخالصی در سربازان را داشته باشد. او تکه‌ای از وجود دارک لرد را برداشت و در هسته دستگاه گذاشت. این دستگاه Divinity Machine نام گرفت و خان میکر دستور داد که تمام سربازان درون دستگاه قرار بگیرند و روی آن‌ها آزمایش شود.

اما افرادی که در این دستگاه قرار می‌گرفتند، با حالت متفاوتی از آن خارج می‌شدند و به جنون می‌رسیدند و این موضوع برای خان میکر اهمیتی نداشت. او دیوانه‌وار به دنبال فرد نامقدس بود و هر کاری برای پیدا کردن او انجام می‌داد. این اقدامات باری دیگر شایعات پیرامون او را تقویت کرد؛ آیا دارک لرد واقعا به ذهن خان میکر نفوذ کرده و روی اقدامات او تسلط دارد؟

افرادی که مورد آزمایش قرار می‌گرفتند، نایت سنتینل (Sentinel) نام داشتند. این افراد، جنگجوهای قلمروی آرجنت دِنور بودند و توسط پادشاه این قلمرو هدایت می‌شدند. این سربازان هم میکرها را به‌عنوان خدای خودشان پذیرفتند اما برای نژادی برتر در آرجنت که شبح (Wraith) نام داشتند، احترام بیشتری قائل بودند. هر کدام از این سربازان که در دستگاه Divinity Machine قرار می‌گرفتند و به جنون می‌رسیدند، به دستور خان میکر کشته می‌شدند و به‌دروغ گفته می‌شد که این سربازان در راستای جنگ‌های مقدس کشته شدند. 

سنتینل‌ها همواره به گشت‌زنی‌های مختلف فرستاده می‌شدند و در یکی از ماموریت‌ها به شهری به نام هبث (Hebeth) رفتند، شهری که در منظومه‌ای متفاوت و در اعماق یک سیاره قرار داشت. آن‌ها در این شهر به گشت‌وگذار پرداختند و ناگهان با موجی از اجساد موجوداتی ناآشنا روبه‌رو شدند. موجوداتی که هر کدام از آن‌ها شاخ و ظاهری ترسناک داشتند و کاملا با تعاریف اهریمنی و جهنم شباهت داشتند. در میان این اجساد، سنتینل‌ها، بدنی را پیدا کردند که شباهت ظاهری و فیزیکی زیادی به خود آن‌ها داشت، این بدن متعلق به یک مرد بود که سلاحی گرم در دستانش بود و تمام لباسش پوشیده از خون بود.

سنتینل‌ها او را بیگانه نامیدند و تصمیم گرفتند او را به قلمرو آرجنت ببرند. رهبران آرجنت از قدرت فیزیکی او شگفت‌زده شده بودند و کنجکاو بودند که او از کجا آمده و متعلق به چه سرزمینی است. این مرد در حالتی نیمه‌هوشیار گفت:

«دل و روده… دل و روده!!! باید بکشمشون، باید همه‌شون رو بکشم!»

مرد بیگانه – دووم ایترنال

رهبران آرجنت او را موجودی متفاوت می‌دیدند و او را مقابل مبارزانی دیگر قرار دادند تا از توانایی‌ها او آگاه شوند. این مرد تمام مبارزان را کنار زد و با مشت‌های کوبنده‌اش، آن‌ها را به زمین انداخت. رهبران آرجنت از توانایی‌های او شگفت‌زده می‌شوند و آوازه قدرت این مرد به گوش خان میکر هم رسید. 

خان میکر به آرجنت آمد و با این مرد ملاقات کرد. نکته‌ای که توجه خان میکر را جلب کرد، گویش و زبان او بود و کنجکاو شد که او از چه سرزمینی آمده است. خان میکر به رهبران آرجنت‌ها دستور داد تا این مرد تحت تعلیم نیروهای سنتینل قرار بگیرد و به میدان‌های جنگ فرستاده شود. خود خان مشغول یادگیری زبان این مرد شد تا بداند او دقیقا از کدام سرزمین آمده و چطور توانسته اهریمن‌های جهنم را بکشد. زمان‌ها گذشت تا این‌که سنتینل‌ها متوجه شدند که این مرد با دلایلی نامعلوم با نام دووم‌گای (DoomGuy) شناخته می‌شد.

داستان‌های کوتاه DOOM:

سری مقالات «داستان‌های کوتاه DOOM» هر چهارشنبه ساعت 17 منتشر می‌شود.