بازی های زیادی درطول سالیان اخیر بودهاند که با وجود ارائه کیفیت مطلوب، مورد استقبال مناسب و درخور مخاطبان و طرفداران قرار نگرفتند و در اکثر اوقات، این عدم استقبال، باعث مرگ موقت یا کامل آن فرنچایز یا IP شد که امری فوقالعاده دردناک است.
طی این سری مقالات، قرار است سری بزنیم به عناوین بعضاً خاک خورده و نگاهی بیندازیم به علل احتمالی عدم استقبال مخاطبان از آنها.
Mad Max
عنوان Mad Max، یکی از خاصترین و متفاوتترین بازیهای نسل هشتم به شمار میآید. اگرچه این عنوان از یک سری نقصهای کلی رنج میبرد و در کل کیفیتی خارقالعاده نداشت، اما بینهایت سرگرمکننده بود و کاملا توانایی غرق کردن مخاطب در دل دنیای خود را داشت. از دنیای پساآخرالزمانی بازی گرفته تا مبارزات جذاب و فعالیتهای جانبی درگیرکننده، این عنوان تجربهای به شدت خاص و جالب را برای مخاطبان به ارمغان میآورد. با این وجود، آنچنان که باید و شاید، به این اثر توجه نشد و حتی آمار فروش دقیقی نیز از آن در دست نیست. شاید اگر استقبال کلی مخاطبان از این بازی سرگرمکننده بیشتر میبود، میتوانستیم شاهد دنبالهای با کیفیتتر و کاملتر باشیم که عیبها و کم و کاستیهای نسخه اول را برطرف سازد. اما در هر صورت، از عنوان Mad Max میتوان به عنوان یکی از آثاری یاد کرد که مخاطبان با بیمهری با آن رفتار کرده و استقبال سردی از آن داشتند.
Assassin’s Creed Syndicate
پس از لانچ پر حرف و حدیث بازی Assassin’s Creed Unity، که به شدت تحت تأثیر مشکلات فنی این اثر قرار گرفت، دیدگاه کلی مخاطبان نسبت به فرنچایز Assassin’s Creed به شدت منفی بود و این جو منفی و سرد، گریبانگیر نسخهی بعدی Assassin’s Creed، یعنی عنوان Syndicate شد. نه تنها استقبال ابتدایی مخاطبان هنگام عرضه به مراتب سردتر و پایینتر از نسخههای قبلی بود، بلکه در ادامه نیز بازی از لحاظ فروش شرایط آنچنان جالبی را تجربه نمیکرد و طبق آخرین آمار اعلام شده، تنها نزدیک به پنج میلیون نسخه فروش داشت که البته این آمار قطعا دچار تغییر شده است، اما با توجه به استانداردهای Assassin’s Creed، نسبتا ناامیدکننده به شمار میرود.
اما صادقانه قضاوت کنیم، Assassin’s Creed Syndicate به عنوان آخرین عنوان با ساختار کلاسیک (پیش از عرضهی Mirage)، فوقالعاده خوش ساخت و سرگرم کننده بود. نه تنها این اثر هویت خود را کاملا حفظ کرده بود، بلکه به خوبی المانهای جدید و تازهای به سری معرفی کرد و دنیای بازی نیز پر بود از فعالیتهای جانبی و مراحل فرعی جذاب. از مراحل مربوط به گراهام بل و داروین گرفته تا فعالیتهای جانبی متعدد. همچنین باید گفت شخصیت Jacob، یکی از بهترین پرداختها در بین کرکترهای این سری را داشت و فوقالعاده باورپذیر کار شده بود. اما در هر صورت، مخاطبان با بیمهری و کم لطفی در حق Syndicate، به شدت باعث تخریب این اثر شدند.
Sleeping Dogs
تجربهی یک بازی جهان آزاد مدرن در هنگ کنگ با مبارزات تن به تن عالی و داستانی گیرا، حتما باید بتواند مخاطبان را جذب خود کند، درست است؟
بازی Sleeping Dogs، عنوانی خاص و منحصر به فرد بود که مشابهش را حتی تا امروز در دنیای بازیهای ویدیویی به ندرت دیدهایم. در روزگاری که مخاطبان بازیهای جهان باز را با GTA میشناختند، عنوان Sleeping Dogs تجربهای مدرن، متفاوت و با اتمسفری به شدت گیرا محسوب میشد. پلیس مخفیای که به قلب باندهای تبهکاری هنگ کنگ نفوذ میکند و در این بین، با جنایات و فاجعههای مختلفی روبهرو میشود.
مبارزات تن به تن بازی، حتی امروز بعد از یک دهه، همچنان جذاب هستند و میتوانند مخاطبان را سرگرم کنند. Sleeping Dogs به شدت دنیای پر پتانسیلی داشت و اگر فروش بازی بهتر میبود و مخاطبان بیشتر از آن استقبال میکردند، میتوانستیم دنبالهی این بازی را تجربه کنیم. افسوس که این اثر نیز اکنون به عنوانی فراموش شده تبدیل شده است.
Resident Evil Revelations 1 & 2
قبل از عرضهی نسخهی هفتم سری Resident Evil، این فرنچایز در وضعیت مطلوبی قرار نداشت و مخاطبان به شدت از وضعیت آن ناراضی بودند. عنوان جاه طلبانه Resident Evil 6 بر خلاف انتظار کپکام، بازخورد مناسبی دریافت نکرد و نگرش منفی شدیدی پیرامون این فرنچایز، شکل گرفت. طی همان سالها، شاهد عرضهی دو نسخه از اسپین آف سری، با نام Revelations بودیم که بیشتر حول محور شخصیتهایی غیر از لیان، کریس و ایدا روایت میشود و شاهد بازگشت شخصیتهای محبوبی چون Barry Burton نیز بودیم.
به راحتی میتوانم بگویم که هر دو نسخهی این اسپین آف، به شدت آندرریتد بودند و به هیچ وجه بازخورد و استقبالی که لایقش بودند را دریافت نکردند. نسخهی اول Revelations از لحاظ اتمسفر و فضاسازی عملکردی مناسب داشت و یک تجربهی کلاسیک از سری را ارائه میداد. از طرف دیگر، Revelations 2 بسیار طراحی خلاقانهای داشت و یکی از متفاوتترین تجربههای Co-op را نیز ارائه میداد. درست است که این دو اثر به هیچ وجه فوقالعاده نبودند، اما کاملا آثار ارزشمندی به شمار میآیند و به خاطر جو منفی آن دوره، قربانی شرایط شدند و اصلا به آن چیزی که لیاقت داشتند، دست نیافتند.
Call of duty: Advanced Warfare
سری Call of Duty، حد فاصل سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸، عملکرد بسیار ضد و نقیضی داشت و شاهد آثار مختلف با اتمسفر و ستینگهای متفاوتی بودیم. یکی از این نسخههای متفاوت، Advanced Warfare بود که روایتی آیندهنگرانه از جنگآوری مدرن را به تصویر میکشید. با وجود این که این عنوان، بخش داستانی کاملا قابل قبول، بخش چندنفره بسیار سرگرم کننده و co-op بینهایت جذابی داشت، اما مخاطبان آنچنان که باید آن را تحویل نگرفتند.
اما اگر منصفانه قضاوت کنیم، بازی Call of Duty Advanced Warfare تجربه شوتینگ جذاب و سرگرمکنندهای بود که خصوصا به لطف طراحی جذاب نقشهها، لحظاتی به یاد ماندنی را برای مخاطبان فراهم میساخت. این اثر نیز یکی دیگر از عناوینی است که قربانی موارد حاشیهای شد و نتوانست به خوبی مخاطبان را جذب کند.
Signalis
ژانر Survival Horror یا وحشت بقاء، میزبان آثار کوچک و بزرگ زیادی در طول این سالها بوده است. شکست در این ژانر امری بسیار عادی به شمار میآید، اما در این بین، بعضا برخی اثار با وجود کیفیت بسیار بالا، خروجی مناسبی دریافت نمیکنند و از لحاظ فروش، درآمدزایی و جذب مخاطب، آنچنان قابل قبول ظاهر نمیشوند.
بازی Signalis که توسط rose-engine توسعه داده شده، بسیاری از المانهای کلاسیک و هاردکور یک اثر Survival Horror را در دل خود جای داده است. از ساز و کار Inventory محدود که مخاطب را مجبور به تصمیم گیری میکند گرفته، تا فضا و اتمسفر بسیار سنگین و خاص و کمبود مهمات و آیتمها.
با وجود این که بازی در نزد منتقدان محبوب بود و متای قابل توجه ۸۴ را نیز کسب کرد، اما در بین جامعه مخاطبان Survival Horror، آنچنان که انتظار میرفت سر و صدای خاصی به پا نکرد و از آن جایی که آمار فروش دقیقی هم از این عنوان در دست نیست، میتوان این گونه نتیجه گرفت که بازی در نهایت از لحاظ درآمدزایی و فروش قابل توجه عمل نکرده است. برای عاشقان آثار کلاسیک این سبک، Signalis قطعا تجربهای شگفتانگیز به شمار میآید که کیفیت بالای آن، شما را غافلگیر خواهد کرد.
Titanfall 2
آخرین عنوان قسمت اول این مقاله، به شوتر فوقالعاده جذاب Respawn Entertainment، یعنی Titanfall 2 اختصاص دارد. از همان نسخهی اول، این بازی نشان داد که پتانسیل فوقالعادهای برای تبدیل شدن به یک اسم بزرگ در دنیای FPSها را دارا است. بخش داستانی بازی فوقالعاده بود، گانپلی بازی روان، نرم و لذت بخش طراحی شده بود و المانهای تکنولوژیکی مثل دویدن روی دیوار لذت خاصی را به مخاطب اعطا میکرد.
اما متاسفانه تصمیم عجیب و احمقانه EA برای انتشار این عنوان و Battlefield 1 ظرف فقط یک هفته فاصله، به شدت روی آمار فروش و جذب مخاطب آن اثر منفی گذاشت. نه تنها Titanfall 2 نتوانست آن فروش مد نظر EA (که معمولا بسیار بالا است) را کسب کند، بلکه به نوعی فروش Battlefield 1 را نیز تحتالشعاع خود قرار داد.
در هر صورت، عنوان Apex Legends از دل خاکستر Titanfall متولد شد، اما ناکامی Titanfall 2، یکی از ناراحت کنندهترین وقایع گیمینگ قرن بیست و یکم به شمار میآید. عنوانی که شاید اگر در زمان دیگر و تحت شرایط متفاوتی عرضه میشد، بیشتر مورد استقبال و ستایش قرار میگرفت و حتی امکان داشت تا به امروز نیز به عمر خود ادامه دهد.
پایان قسمت اول
source